Friday, February 06, 2004

روزی که جماعت دانشجو آرزوی آشغالی شدن می کرد!

ساعت 8 صبح وارد دانشگاه میشی به قصد آخرین انتخاب واحد در این دانشگاه.
ما که رفتنی شدیم ,کسانی که ماندنی هستند (( خدایشان بیامرزد)). برای گرفتن
یه برگه انتخاب واحد ناقابل( که صد البته از هر قابلی قابل تر می باشد) 6-5 بار
مثل چکهای در گردش بانک بین امور مالی دانشگاه و آموزش مربوطه میگردی.
بعد در یافت این برگه زر و وارد نمودن ستورا ت بر این برگه ساعاتی در انتظار
از برای چه ؟از این بابت 9640 تومان بدهی که کامپیوتر این مظهر کنونی بشر
از برای شما چونان ترم قبل از برای شما و دیگر دانشجویان محترم بگذارده!
که برگه بعد از ثبت کامپیوتری به دستت برسه. این کار ها رو خودتون بهتر از
من میدونین! پس ازش میگذرم و فقط میگم که تا ساعت 4 بعد ظهر کارم طول
کشید . مسئله مهم اندر جریانات صف بانک بود .که اسکناسهای ناقابل در یافتی
از دانشجویان گرامی قبل از اینکه به بسته های 10 تایی تبدیل بشن اندر یک سطل
آشغال خانواده انداخته می شد .البته وبرای خانواده نوع انسان زیاد بزرگ به نظر
می رسید! و در این هنگامان بود که دانشجویان گرامی پیشنهاد همکاری به عنوان
مأمور دفع زباله را می دادند!

No comments: