Saturday, August 16, 2003

جریان زندگی و انسانها هم خیلی جالبه! تا دلت بخواد توش چیزای مختلف هست که هیچ کدومشون هم شبیه هم نیستن . حتی

نمیشه دو نفر از یک کشور و یک قوم ونژاد پیدا کرد که مثل هم باشن! نمیدونم چه کسی این حرفو زده بود که: تمام انسانهای

دنیا در یک چیز مشترکن . همه با هم فرق دارند! هر کی گفته حرف جالبی زده.

مثلا توی همین خونه دانشجویی که هستم سه تا هم خونه ایم.هر کدوم یه جو. یکیمون که از دست رفت! روزش کلا تو چند تا

چیز خلاصه میشه . درس . تلفون. غذا . یعنی تقریبا میشه گفت : غیر از کلاسای دانشگاه . تلفون . و نیازهای فیزیولوژیکش

تقریبا کار دیگه نمیکنه . یعنی وقت خودش رو کمتر با من و اون یکی هم خونش می گذرونه. دانشجوی پز شکی هم که هست

جو می گیرتش! ادعاش میشه!

اون یکی هم خونم هم یا با هاش بحث سیاسی می کنیم . یا مثل هژیر برنامه این چند نفر فیلمایی رو که دیده تعریف میکنه!

تمام هنر پیشه ها و کارگردانها و دوبلورای ئارانی و خا رجی رو میشناسه و دیگه داره یه منتقد سینمایی میشه! اگه وارد

عا لم سیاست بشه ازاونایی میشه که همش زندانن.

خودم هم بعضی وقتا که با این هم خونه دومیم صحبت میکنیم . از اینکه راجب مسائل مختف بحث کنیم خوشم میاد. من و این

هم خونه دومیم از آهنگای قدیمی خوشمون میاد . اون هم خونه اولیم که با این آهنگها میونه خوبی نداره . من از موسیقی

بی کلام هم خوشم میاد .

این مثال رو زدم که بگم دو تا آدم حتما نباید کاملا عین هم باشن تا با هم نزدیک باشن. شاید شبا هتها شون زیاد نباشه

خوب هر کسی یه حریم شخصی داره که کسی رو توش راه نمی ده. شاید این حریم به خاطر علاقه و احترام متقابل خیلی

کوچیک بشه .ولی یه حد اقلی رو باید در نظر گرفت که شاید تو ضمیر نا خود آگاه آدم باشه که همه اختلافات مخصوصا

اختلاف نظرهایی که بین زوجین وجود دا ره از این ضمیر نا خود آ گاه سر چشمه می گیره. زوجین هم نمی تونن عین هم

با شن و هیچ مشکلی نداشته باشن بلکه مکمل هم هستن.

این بحثها مربوط به روانشناسی تفا وتهای فردی میشه که بعدا بیشتر راجبش صحبت می کنم.

No comments: